دیکشنری
operational efficiency
فارسی
1
کامپیوتر و شبکه
::
کارایی عملیاتی
واژگان شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OPERATION ANALYSIS
OPERATION AREA
OPERATION CODE
OPERATION DECODER
OPERATION MANAGER
OPERATION PROCESS CHART
OPERATION QUALIFICATION
OPERATION RESEARCH
OPERATION ROOM
OPERATION TEMPERATURE
OPERATIONAL
OPERATIONAL AMPLIFIER
OPERATIONAL AUDIT
OPERATIONAL CAPABILITY
OPERATIONAL CODES ANALYSIS
OPERATIONAL EFFICIENCY
OPERATIONAL ENGINEERING
OPERATIONAL EXCELLENCE
OPERATIONAL FLOW ACTIVITY
OPERATIONAL FRAMEWORK
OPERATIONAL INTELLIGENCE
OPERATIONAL INVENTORY
OPERATIONAL LAND IMAGER
OPERATIONAL LEVEL SYSTEMS
OPERATIONAL MEASURES
OPERATIONAL MEMOS
OPERATIONAL OBJECTIVE
OPERATIONAL OFFENSIVE
OPERATIONAL PERSONNEL
OPERATIONAL PROCESS INTEGRATION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید